اقتصاد صنعتی امروز بسیار بیشتر از گذشته با چالشهای همچون تداوم تولید اقتصادی، مشکلات محیطزیستی، هزینههای لجستیک، تعهدات اجتماعی و بازار فروش ثابت روبهرو است. بنابراین مدیریت شرکتهای بزرگ صنعتی از مدیریت تولید سودده به سوی مدیریت بهینه تولید و افزایش طول عمر سرمایه تغییر مسیر داده است.
میمتالز، ایرج فاضلبخششی؛ با افزایش عمر تجهیزات تولیدی در صنعت، افزایش سرمایهگذاری برای حفظ کیفیت، کاهش منابع معدنی در دسترس، صاحبان سرمایه شرکتهای بزرگ صنعتی و دیگر ذینفعان انتظار دارند تا مدیریت شرکتهای بزرگ با داشتن استراتژیهای کارآمد و به روز منافع آنها را در بلندمدت حفظ کنند.
افزایش هزینه جریمه کربن، هزینه لجستیک ماده خام اولیه و محصول نهایی قابل فروش و دسترسی به انرژی و آب، شرکتهای بزرگ دنیا را به فکر جابهجایی برای کاهش هزینههای مستقیم و غیرمستقیم و تدوام تولید اقتصادی کارخانههای تولیدی انداخته است. با این حرکت شرکتهای آیندهنگر بدون تردید چالشهای سختی برای رقبای تجاری آنها در جهان به وجود خواهد آورد.
توسعه سریع اقتصادی در کشور چین، شرکتهای این کشور را برای این نوع تصمیمگیریها تحت فشار قرارداده است. تحولات داخلی مانند افزایش دستمزدها و قوانین سختگیرانه زیستمحیطی، عوامل ژئوپلیتیکی و دسترسی به ماده اولیه، شرکتهای چینی را وادار به تغییر محل فعالیتهای خود به داخل یا خارج از کشور کرده است.
این توانایی برای انطباق سریع با شرایط متغیر، به شرکتهای چینی کمک میکند تا در یک محیط چالشبرانگیز اقتصاد جهانی زنده بمانند. چشمانداز تولیدی چین در حال تحول بزرگی است. در پاسخ به چالشهای این تحول بزرگ، شرکتهای چینی فعالانه در تعدیل و تغییر عملیات خود شرکت کردهاند و انعطافپذیری و انطباقپذیری را در شناخت زمینهای صنعتی در حال رشد نشان میدهند. بسیاری از شرکتها ترجیح دادهاند در جستجوی بازارهای جدید و رقابت بیشتر، به مقاصد خارج از کشور یا مناطق داخلی غربی چین نقل مکان کنند. استانهای داخلی چین به سرعت در حال تبدیل شدن به مرکز جدید صنعت تولید این کشور شدند. این مناطق با ارائه هزینههای تولید پایینتر جایگزینی قانعکننده برای شرکتهایی است که به دنبال نقل مکان از قطبهای تولیدی گرانتر در شرق و جنوب چین هستند.
از آنجایی که هزینههای تولید به طور پیوسته در مناطق شرقی چین افزایش مییابد، هر روزه شرکتهای بیشتری در حال بررسی گزینههای تجدید حیات خود با جابهجایی بزرگ هستند. این ممکن است شامل جابجایی تمام تولیدات به کشورهای همسایه کمهزینه، اغلب در آسیای جنوب شرقی باشد یا ممکن است شامل جابهجایی تنها بخشی از فرآیند تولید، به عنوان بخشی از استراتژی به اصطلاح «چین+» باشد. با این حال، بسیاری از شرکتها نیز تصمیم میگیرند در داخل کشور باقی بمانند و در عوض کارخانههای خود را به مکانهای کمهزینه در استانهای مرکزی و غربی چین منتقل کنند.
این تغییر در مکانهای تولید توسط ترکیبی از عوامل از جمله هزینههای تولید پایینتر، ظرفیت تولید بهبودیافته و ادغام بهتر با زنجیرههای تامین در مقایسه با جایگزینهای دریایی انجام میشود. علاوه بر این، سالها سیاستها و مشوقهای دولتی و همچنین در دسترس بودن منابع انرژی تجدیدپذیر داخلی چین را به مقصدی جذاب برای کسبوکارهایی تبدیل میکند که به دنبال بهینهسازی فرآیندهای تولید خود هستند.
در گذشته در خبرها آمده بود که گروه شراینر انتقال کارخانه تولید چین خود را از Fengpu به تاسیسات ۵۳۰۰ متر مربعی در Jinshan نهایی کرده است. این حرکت بخشی از استراتژی توسعه و پاسخی به رشد پایدار در منطقه بود. مدیرعامل شرکت مدعی بود با توجه به تولیدات محلی خود، میتوانیم محصولات را سریع، قابل اعتماد و با کیفیت بالا معمول خود به مشتریان خود تحویل دهیم. در نتیجه، ما نه تنها از مسیرهای حملونقل طولانی اجتناب کرده و زمان تحویل کوتاهی را ارائه میدهیم، بلکه در بازار چین حضوری نشان میدهیم که بر صادرات متمرکز نیست. با پیگیری این هدف، کل گروه شرکتهای ما تقویت شده است.
همچنین در مثال دیگری به یک کارخانه فولاد دستور داده شده بود تا ظرف دو سال از شیجیاژوانگ، مرکز استان هبی در شمال چین خارج شود تا آلودگی را در یکی از ۱۰ شهر آلوده این کشور کاهش دهد. این یکی از حداقل چهار کارخانه از این قبیل است که دستور حرکت از مناطق مرکزی شهر در استان برتر فولادسازی کشور را دریافت کرده است. مقامات گفتند که به شرکت آهن و فولاد شیجیاژوانگ نیز گفته شده بود که تولید خود را کاهش دهد تا به کاهش مشکل مازاد ظرفیت چین کمک کند و عملیات خود را برای تمیزتر و کارآمدتر شدن، بهروزتر کند.
وانگ لیپینگ، رئیس شرکت آهن و فولاد شیجیاژوانگ در آن زمان گفت: این جابهجایی باعث کاهش انتشار دی اکسید گوگرد شرکت تا ۷۳ درصد و دود و گردوغبار تا ۲۳ درصد میشود. قبلا گفته شده بود که کارخانههای دیگری که قرار است جابهجا شوند، کارخانههای گروه فولاد بوهای در تانگشان و گروه فولاد جینان و گروه فولاد تای هانگ در هاندان هستند. این موارد نیز در آن زمان گفته شده بود که تا سال ۲۰۱۷ از مراکز شهرها به مناطق ساحلی یا مناطق صنعتی ویژه دور از مرکز شهر منتقل خواهند شد. برای این سه شرکت در مجموع ۱۶.۲ میلیون تن ظرفیت فولاد جابهجایی بود.
در مثال دیگری نیز، بزرگترین تولیدکننده خصوصی آلومینیوم در جهان گفته بود که گروه چین هونگ کیائو به برنامه خود مبنی بر انتقال ۲ میلیون تن ظرفیت به جنوب غربی کشور تا پایان سال پایبند خواهد بود و تا پایان سال ۲۰۲۵ بیش از ۶۰ درصد از ۶.۴۶ میلیون تن ظرفیت خود را از استان شاندونگ شمالی به استان یوننان منتقل خواهد کرد تا به آن امکان دسترسی به انرژی آبی فراوان منطقه و کاهش ردپای کربن آن را بدهد. این شرکت انتظار دارد با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر در منطقه جدید ۷۵ ٪ از ردپای کربن را از طریق خروج از برق با سوخت فسیلی برطرف کند.
سایر تولیدکنندگان آلومینیوم از جمله Aluminium Corporation of China Ltd و Sunstone Development Co Ltd نیز اعلام کرده بودند که قصد دارند ظرفیت خود را به یوننان منتقل کنند.
این چند مثال کوتاه، نشان از تحول مدیریتی با نگاه حل مساله در مدیریت اقتصادی شرکتهای تولیدی است. جابهجاییهای بزرگ علاوه بر کاهش مشکلات منطقهای و محیط زیست در مناطق که به اشباع جمعیتی رسیدهاند سبب شکوفایی مناطق کمتر توسعهیافته بدون سرمایهگذاری سنگین مجدد در این محلها میشود. در صورتی که این جابهجاییها با برنامهریزی درست و منظمی صورت گیرد علاوه بر کاهش هزینههای تولید میتواند از مهاجرت داخلی کشور جلوگیری کرده و هزینههای اجتماعی و رفاهی در محل قدیم و جدید کارخانهها را کاهش دهد.
در کشور ایران، با توجه به مسایل کمبود آب، محدودیت خطوط ریلی، بزرگی سرزمین، نیاز به سرمایهگذاری زیاد برای توسعه و خط ساحلی بلند و جزایر خلیج فارس جابهجاییهای بزرگ کارخانههای صنعتی بزرگ مانند فولادسازی، ماشینسازی و … بر اساس یک برنامهریزی صحیح میتواند سبب تحولی مهم در تولید اقتصادی و ورود به بازار صادرات و حفظ محیط زیست برای آیندگان در دنیای امروز شود.
به نظر میرسد راهکار ایجاد این حرکت میتواند موارد زیر باشد:
- الف) تشویقهای دولتی برای انتقال کارخانهها؛
- ب) ممنوعیت طرحهای توسعه در مناطق اشباع شده جمعیتی بدون هیچ شرطی؛
- ج) افزایش هزینههای محیطزیستی و اجتماعی در مناطق اشباعشده جمعیتی برای تولیدکنندگان بزرگ.
در کنار موارد اشاره شده، این جابهجاییهای بزرگ میتواند منجر به نوسازی در ساختار تفکر تولید و ایجاد مشاغل جدید شود.